تقدیر و حکم الهی 1

وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(1)

و هیچ نفسی(موجودی) نمی داند که در آینده و فردای خود چه چیز کسب می نماید(2) و نمی داند(هیچ نفسی) که در کدامین سرزمین فوت میکند بدرستی که خداوند آگاه و دانا است
مولی فتح الله بن شکرالله شریف کاشانی متولد اوایل قرن نهم هجری(ابتدای دوران صفویه)در شهر کاشان و متوفی به سال 997 هجری(3) در کشمیر است این دانشمند بزرگ صاحب تألیفات گرانقدری است از جمله تفسیر منهج الصادقین فی تفسیر القران المبین و الزام المخالفین و خلاصه المنهج که هر دو به زبان فارسی و زبده التفاسیر که به زبان عربی نگاشته شده اند
آمده است که ملا فتح الله(ره) را سکته عارض شد اعزه و اقاربش(4)ایشان را بعد از تغسیل و تکفین دفن نمودند چون شب شد نباش(5) به طمع کفن با آلت نبش که همراه داشت قبر را سوراخ نموده چنگک را انداخته که کفن را پیچانده از سوراخ بیرون کشداتفاقاً نوک چنگک که تیز بود به رگ مخصوص رسیده (مجروح شده)خون فواره نموده ملا فتح الله فی الفور هوش آمده بی اختیار فریاد برکشید نباش چون از مرده(فریاد)شنید ترسیده ابزار نبش را گذاشته فرار نمود چون صبح شد مردم رفتند که فاتحه بخوانند شنیدند که از قبر صدای ناله بیرون می آید چون به قبر رسیدن دیدند که ملافتح الله کفن بخود پیچیده در کنج احد نشسته است همه خوشحال شدند بزودی لباس طلبیده برایشان پوشانیده به منزل آوردند(6)
نتیجه: 1)در این داستان تقدیر الهی آن است که اگر چه مرحوم ملافتح الله را زنده زنده و ندانسته بخاک سپردند لکن چون خواست خداوند متعال حیات مجدد ایشان بوده است پس طوری تقدیر نمود که رگ مخصوص زخم برداشته و ایشان دوباره به حیات ادامه دهند و سالها فواید علمی و غیره به مردمان برسانند و آخر الامر در کشمیر دار حیات را وداع نمایند(7)
2)از این حکایت چنین حاصل میگردد که چه بسیار بوده اند که ندانسته و ناخواسته زنده به گور شده اند در حالی که آنان ظاهراً بر اثر سکته فوت کرده اند و می شد که با باز کردن رگ مخصوص فصد نمودن قلب آنان را دوباره بکار انداخت و یادم می آید که قدیمیها قبلاً پس از دفن میت خود اگر که از لحاظ جسمی و سن و بعضی شرایط که احتمال زندگی مجدد را می داشت یک نفر از بستگان نزدیک او تا صبح روز بعد بر بالای قبر متوفی با یک فانوس می نشست و قرآن تلاوت می نمود اگر چه بعدها از باب ثواب آنرا انجام می دادند و نه از باب حیات مجدد آن شخص فوت نموده لکن امروزه این سنت از بین رفته و جسدی که کاملاً سالم و جوان و غیره می باشد را بلا فاصله در سرد خانه قرار می دهند سپس چنان سنگهای بتونی بر لحد او میگذارند و یک تن خاک هم بر سر لحد می ریزند که نگو و نپرس که مبادا بوی عفونت جسد باعث ناراحتی و یا امراض دیگر بشود

                                                                                                                                                                                       شیخ سعید مزرعه
1)سوره لقمان آیه 34
2)البته به جز بعضی پیامبران(ص)و اوصیا که خداوند متعال بوسیله وحی آنان را خبر دار می نماید
3) در بعضی منابع وفات ایشان بسال 988 هجری یاد شده،به کتاب الذریعه آقا بزرگ طهرانی رجوع شود
4)اعزه- جمع عزیزان و نزدیکان – اقارب نیز جمع فامیلها و بستگان
5)نباش- آدم نبش کننده قبر مردگان به جهت دزدی
6)محمد منتظری یزدی- کشکول منتظری ج1 ص 108

7) فعلا" محل دفن وی طبق کلام صاحب کتاب گلزار حجت بلاغی در کاشان است .