محاسبه سال مرگ

خواجه نطام الملک ابو علي حسن بن علي بن اسحاق طوسي به سال 455 هجري قمري مطابق 442 هجري شمسي و 1063 ميلادي توسط الب ارسلان سلجوقي(455_465 هجري قمري)به وزارت دولت سلجوقيان منصوب شد و حدود سي سال در آن منصب باقي ماند او از همان ابتدا شخصي تيز هوش و کارآمد بود و مسلط به ادبيات زبان عرب بود و در طول زندگاني تاليفاتي از خود به جا گذاشت که از جمله آثارش سياست نامه و دستور الوزرا است او شخصي بود که سخت معتقد به احکام نجوم بود و نقل است که در تمام زندگاني به آن احکام التزام مي نمود و حتي در جنگهاي سلجوقيان از آن علوم بهره ميگرفت که از جمله آنها جنگ معروف الب ارسلان و قيصر روميان بيزنطي ارمانوس(ديوجينس رومانس 1068_ 1071 م)است که الب ارسلان به توصيه ابونصر محمد بن عبد الملک بخاري دانشمند روز مواجهه را از چهارشنبه(15 ربيع االاول سال 463 قمري)(1) به روز جمعه طلوع فجر بعد از نماز صبح تغيير داد و در آن جنگ پيروزي بسيار بزرگي براي الب ارسلان حاصل شد اگر چه در آن وقت قواي الب ارسلان بسيار اندک و ضعيف تر بودن(2)لکن با تمام اين احوال خواجه نظام الملک را همچون ساير انسانها اشتباهاتي بود که بعدها همين اشتباهات قضا و تقدير الهي بر او شده روزهاي آخر عمر کدورت او با سلطان جلال الدين ملکشاه سلجوقي (465_485 هجري قمري)شد و مرگ او توسط يکي از افراد فرقه اسماعيليه صورت گرفت که بأذن حکيم متعال در حکايتي جداگانه آنرا ياد آور ميشوم و اينکه چگونه خود جلال الدين ملکشاه کمتر از يک ماه بعد از مرگ خواجه بيشتر زندگي نکرد و اين وزير تيز هوش را دوست و حکيمي بود آگاه به علم نجوم بنام حکيم موصلي از طبقات منجمين نيشابور که خواجه هميشه و درهمه امور از او ياري مي گرفت که اصل حکايت ما بر آن محاسبه قرار گرقته است باشد که مفيد اهل علم باشد :

نقل حکايت : حکيم موصلي از طبقه منجمان بود و در نيشابور و خدمت خواجه بزرگ نظام الملک طوسي کردي و در مهمات خواجه با او مشورت کردي و رأي و تدبير از او خواستي موصلي را چون سال بر آمد و فتور وسستي ظاهر شدن گرفت و نيز سفرهاي دراز نتوانست کرد از خواجه استعفا خواست تا به نيشابور شود و بنشيند و هر سال تقويمي و تحويلي بفرستد و خواجه نظام الملک در دامن عمر و بقاي زندگاني بود گفت : تسيير بران و بنگر که انحلال طبيعت من کي خواهد بود و آن قضا لابد و آن حکم ناگزير در کدام تاريخ نزول خواهد کرد؟ حکيم موصلي گفت بعد از وفات من به شش ماه

خواجه اسباب ترفيه او بفرمود و موصلي به نيشابور رفت و مرفه بنشست و هر سال تقويم و تحويل مي فرستاد اما هرگاه که کسي از نيشابور به خواجه رسيدي نحس اين پرسيدي که موصلي چون است؟و تا خبر سلامت و حيا ت وي ميافت خوش طبع و خوش دل همي بود تا در سنه خمس و ثمانين و اربعمايه(485 هجري قمري مطابق 471 هجري شمسي)آينده اي از نيشابور در رسيد و خواجه از موصلي پرسيد آن کس خدمت کرد و گفت صدر اسلام وارث اعمار باد موصلي کالبد خالي کرد گفت: کي؟ گفت : نيمه ماه ربيع الاول جان بصدر اسلام داد خواجه عظيم رنجور دل شد و بيدار گشت و بکار خود باز نگريست و اوقاف را سجل کرد و ادارات را توقيع کرد و وصيت نامه بنوشت و بندگاني که دل فارغي حاصل کرده بودند آزاد کرد و قرضي که داشت بگزارد و آن جا که دست رسيد خشنود کرد و خصمان را حلاليت طلبيد و کار را منتظر بنشست تا که رمضان اندرآمد و به بغداد بر آن جماعت(در روز شنبه دهم رمضان 485 هجري قمري) شهيد شد پس چون طالع مولود و زيج درست بود و منجم هم حاذق و فاضل آن حکم هر آينه راست آمد و خواجه را به هنگام مرگ نزديک هشتاد سال بود(3و4)

_______________________________________________________________________

1) بعضي کتب تاريخ آن جنگ را در ماه ذوالقعده ذکر نموده اند

2) رشيد الدين فض الله _ جامع التواريخ ج2 ص 284_ توضيح اگر چه در آن جنگ ارمانوس اسير الب ارسلان شد و الب او را چون برده حلقه به گوش آزاد کرد لکن کتابهاي روميان نوشته اند که او را بقتل رسانيد و علت شکست را خيانت اندرو نيکس گفته اند که به واقع دور از حقيقت است. به کتب تاريخ رجوع شود

3)رشيد الدين فضل الله _ جامع التواريخ ج 2 ص 296

4) گنجينه حکايت _ شيخ سعيد مزرعه