طريفه[1]:از مرحوم مبرور عماد السلام و سناد العلماء الاصفياء الاعلام آخوند حاجي ملا فتحعلي سلطان آبادي منقول است که فرمودند: در زمان ارتحال مرحوم آيت الله سيد بحر العلوم(رض)نوحه جن بجهت فقدان آن جناب از سرداب خانه او استماع شد چنانکه يکي از اعاظم عاماء معاصرين ما از خود مرحوم حاج مذکور اين حکايت را استماع فرموده.                                                                                 

طريفه: و ايضاً جناب مستطاب معاصر مفخم مذکور در کتاب مبارک خود که مسمي است به(منبرالوسيله)

ميفرمايد ملخصاً و مفاداً آنکه جناب ميرزا محمد علي نام رشتي که از تلامذۀ مرحوم فاضل اردکاني بود روزي گفتند فلاني تو خيلي زحمت مرا کشيدي ميخواهم يک چيزي به تو بدهم بايشان گفتم يعني چه چيز گفتند احضار جن،من گفتم اولاً شما خودتان بنمائيد من ملاحظه کنم،آيه قل اوحي را تا آخر خواندند فرمودند حاضرند هر جه ميخواهي سئوال کن من انگشتر فيروزه اي که در انگشت داشتم مخفياً در دست گرفتم ايشان گفتند ميگويند انگشتر فيروزه به دست راست گرفتي و من گفتم ميخواهم خودم بشنوم و انگشتر را به دست چپ دادم صداي ضعيف باريکي از زير تخت حوض که روي آن نشسته بودم شنيدم گفت: انگشتر فيروزه به دست چپ داريد تا آنکه ميفرمايند بهد از آن نسخه دعاي قريثا يه من دادند و دستور العملي دادند که در صندوقخانه حجره که جاي تنگ و تاريک باشد بجهت جمعيت حواس مشغول باشم حقير قدري تامل نمودم بعضي از چيزهاي او را بقول مقدسين اشکال نمودم گفتم جناب ميرزا من از التفات شما در گذشتم و بهمان اخلاص باقيم خيلي تعجب کردند متفکر شدند گفتند من بزحمتها اين عمل را بدست آوردم تو ميگويي نميخواهم.انتهي کلامه زيد اکرامه                                                                                              

 

 

نويسنده:شيخ سعيد مزرعه



[1]،چاپ قديم ص74(  برگرفته از کتاب گوهر شبچراغ، نويسنده:ملامحمد حسين نائيني